کتاب مرشد و مارگریتا

اثر میخائیل بولگاکف از انتشارات مجید (به سخن) - مترجم: پرویز شهدی-دهه 1960

میخائیل بولگاکف ۱۲ سال آخر عمر خود را صرف نوشتن مرشد و مارگریتا کرد که به گمان خیلی از منتقدان با رمان‌های کلاسیک پهلو می‌زند و بی‌تردید در زمره درخشان‌ترین آثار ادب روسیه به‌شمار می‌رود. جالب این‌که وقتی او درگذشت کسی جز همسر و چند دوست نزدیکش از وجود این رمان خبری نداشت. هنگامی که این رمان ربع قرن بعد از مرگ نویسنده‌اش اجازه انتشار یافت در تیراژ سیصدهزارنسخه به چاپ رسید که یک شبه تمام شد و هر نسخه آن نزدیک به صد برابر قیمت خرید و فروش می‌شد.


خرید کتاب مرشد و مارگریتا
جستجوی کتاب مرشد و مارگریتا در گودریدز

معرفی کتاب مرشد و مارگریتا از نگاه کاربران
کتاب سه روایت به ظاهر مجزا را دنبال می کند، پا گذاشتن شیطان و دستیارانش به مسکو، تصلیب حضرت مسیح و دیگری عشق مرشد و مارگاریتا، که با جلو رفتن در داستان به زیبایی در هم تنیده شده و به سرانجام می رسند.@بولگاکف@ که سالهای زیادی را صرف نوشتن این رمان کرده است خود را چون شخصیت مرشد در این کتاب میبیند که به دلیل تن ندادن به نوشتن متون سفارشی در روسیه آن زمان تا مرز دیوانگی پیش رفته حتی اقدام به سوزاندن پیش نویس کتاب خود می کند.اما آنچه مرا مجذوب این کتاب کرد شخصیت متفاوت و خارج از انتظاری است که از شیطان که او را در اینجا با نام @ولند@ می شناسیم ارایه شده.او که پا به مسکو می گذارد تا بساط انسان های روشنفکر نما را به هم بزند، افراد سودجو و فرصت طلب را به سخره بگیرد و به انسان ها نشان دهد که در زیر پوسته به ظاهر مدرن در باطن تغییری نکرده و هنوز درگیر مسائل سطحی و پیش پا افتاده ای هستند که قرن هاست گریبانگیرشان است اما در عوض آمده تا به عاشقان قدر و منزلت ببخشد، رویاهایشان را محقق سازد و در نهایت آنها را به سوی آرامش رهنمون است

سرانجام بازگو کیستی
ای قدرتی که به خدمتش کمر بسته ام
قدرتی که همواره خواهان شر است
اما همیشه عمل خیر می کند
گوته، فاوست

مشاهده لینک اصلی
تمومش کردم ولی باید بگم:
عاجاب چیزی بوووود!!!

فعلا فقط همین را میتونم بگم

مشاهده لینک اصلی
شنا کردن در جریان این دومین خواندن من از \"استاد و مارگاریتا\" بود، هرچند اولین بار در اواسط دهه 70 میلادی خاطرات زنده ای از اولین خواندن داشت، اگرچه از شما خواسته بودم آنها را توصیف کنم، من قادر نخواهیم بود. همه چیزهایی که من می توانم به یاد بیاورم چیزی مایع و جادویی است. من از اصطلاح \"رئالیسم مدرن\" استفاده می کنم، زیرا در آن زمان از آن آگاه نبودم و علاوه بر این من مخالف این که آیا اصطلاح مربوط به کار بلغکوف است یا خیر این تجربه من کاملا متفاوت بود. این یک ترجمه جدید بود و من در ابتدا در مورد شایستگی هایش شک داشتم. به زودی، من فکر می کنم که من به طور واضح انتقاد از ترجمه داشتم. در ابتدا، من خواندن، تقریبا به دنبال متناقض در متن. من آن را نیز پیدا کردم، علامت های سفت و سخت چوبی، اما بعد از مدتی من خودم خواسته بود آنها را نادیده بگیرد.اگر من ادامه دادم در برابر جریان شنا کنم، من هرگز اجازه این کار دوباره من را برنده من. من متوقف شدم، و اجازه دهید جریان من را به منبع معنی آن است. پس از مدتی، من متوقف متوجه شدم که فرش فریاد زد یا رنگ بر روی دیوار تراشیده شده بود. شروع به احساس دوباره شدن به یک اتاق سالن شدم و روی مبل خودم راحت شدم و بنابراین وارد دنیای رویایی «ª ™ و آمپر» شدم و شروع به دوباره آن کرد. همه قلبم قلبم â € œ ™ \u0026 amp؛ Mâ € طنز در مورد اتحاد جماهیر شوروی در اوج ظلم و ستم خود را در 1930s است. استالین صعود به قدرت در سال 1927 و بلافاصله اقدامات شدید برای کشیدن اقتصاد شوروی را در قرن بیستم. جمع گرایی شاهد ورودی های اصلی به آزادی شخصی و خلاق بود، در حالی که سایر نقاط جهان بدون در نظر گرفتن مشکلات خاص خود به سمت جنگ دوم بزرگ حرکت می کردند. انتظار می رفت که هنر به تقویت فرهنگ سوسیالیسم و ​​رژیم سوسیالیستی بر روی هنرمندان اعمال شود رادیکالیسم رسمی که در همان زمان به عنوان انقلاب گل داده بود، قطع و دور می شد. تنها یک میهلغ بلغکوف متوجه شد که رئالیسم سوسیالیست ابزار مناسب برای داستان هایی است که او می خواست بگوید.در بین سال های 1928 و 1940 در بلغکوف شروع به ساختن داستان خود را به شیوه خود کرد. او قادر به توصیف رئالیسم بود، اما او نیز سبک های فانتزی از افسانه ها و ساختار متناقض کتاب مقدس را تسلط داشت. این سبک ها در اطراف سرش ریخت و بر روی صفحه ریخت، فقط برای رد شده، تغییر داده شده، دوباره مرتب شده، سوخته، بازنویسی، بازسازی و منتشر شده در تکرارهای مختلف. او پیشرفت با هر دو سانسور نهادینه و شخصی گرفتار شد. با این حال، ساختار و زیر موضع آن چیزی که او می خواست بگوید، به شدت در ذهن او پیچیده شده بود. پس از یک انفجار، زمانی که او برای بازنویسی به آنجا رفت، همسرش پرسید که چگونه می تواند آن را بخاطر بسپارد. به گفته مترجمان، پاسخ او این بود: \"من آن را با قلب دانسته ام.\" بولگاکوف در سن 49 سالگی فوت کرد، قبل از اینکه بتواند کار خود را منتشر کند. او این کار را تمام قلبش انجام داد، و آن را به حافظه و سپس به نوشتن متعهد کرد تا اطرافیانش بتوانند قلب مورد نیاز برای تغییر آنچه را که در اطرافشان دیدند داشته باشند. مطالعه پارچه سوسیالیست اتحاد شوروی 1930 قرار بود محصول سوسیالیزم علمی و ماتریالیسم تاریخی باشد. مفهوم ماتریالیست از تاریخ، پیش بینی و دیکته کرد که سوسیالیسم روزی سرمایه داری را در هر کشوری سرنگون کند. با این حال، زمان بندی در هر کشوری مشخص نیست، که محدوده را برای مداخله ذهنی یک پیشاهنگ انقلابی به وجود می آورد. انقلاب پیش از موعد بیشتر، اقدامات لازم برای حفظ قدرت در برابر نیروهای ضد انقلابی خواهد بود. استالین از این وظیفه ناپدید شد، در واقع او به نظر می رسید که در آن رشد کند. او جامعه را به خود اختصاص داد. او علیه پدر و مادر، خواهر و برادر در برابر خواهر و برادر، دوست بر علیه دوست، عاشق عاشق، همسایه علیه همسایه، دانشجوی علیه معلم، نویسنده علیه هنرمند تبدیل شده است. در این فرایند، ساختار جامعه را نابود کرد، موضوعاتی که با هم کنار می گذاشتند. عشق، اعتماد، احترام، حقیقت. در حقیقت، ترس، نفرت، سوء ظن، پارانویا، دروغگو، تبلیغ، اپورتونیسم، کارآفرینی، بدبینی، ترویج، ترویج، کارآفرینی، بدبینی، افزایش یافت. به طور طبیعی یا شاید عمدا نیروهای امنیتی که دولت را حفظ کردند مسئول بزرگترین ناامنی در مردم آن را برای خدمت به خدمت داشتند. عادت در یک حکومت نظارتی، حکومت های اجتماعی و سیاسی از سوی دولت تحمیل شد. عادت های غیرطبیعی، خود به خودی نیست، دولت آن را مجاز می دانست. طبیعی بودن متوقف شد و فردی به حالت دیکتاتوری تبدیل شد طبیعی بود که به هنجارهای اجتماعی جامعه منتهی شد. عادی تحت نظم قرار گرفت و تبدیل به \"مدرن\" شد. توطئه گرایی چیزهایی را از زیبایی های عادی نابود کرد، آنها را تبدیل به خدایی کرد. دولت ناتوان از تصورات بود. بولگاکو نمی توانست کمک کند اما اشاره کرد که امپراتور هیچ لباس خاصی نداشت. او این کار را در کار خود انجام نداد. موضع آواز او دشمنان زیادی را در تشکیلات سیاسی و فرهنگی سوسیالیست ایجاد کرد و این تعجبی است که او قبل از مرگ زودرسش از بین نرفته است. با این حال، دشمنان او بزرگترین آسیب ممکن را برای نویسنده بوجود آوردند ...

مشاهده لینک اصلی
من این کتاب را دوست دارم، اما اگر تصور می کنید که بکارت می کنید، فرض بر این نیست که شما متعصب فریبنده هستید.

مشاهده لینک اصلی
â € œEncantado به ملاقات شما / من امیدوارم که شما حدس بزنید نام من / آنچه شما واقعا گمراه / نوع بازی که من traigoâ € است، آواز خواندن رولینگ استونز â € œSympathy برای Devila €، یک موضوع است که به نظر می رسد به خصوص تشکیل شده است و برای این کتاب. و چه کتابی بسیار عالی است. هنگامی که شما به عنوان خوانده شده این گونه رمان ها، شما را در درک که چرا © € â می œlibros از cultoâ € نامیده شده و به سادگی نمی توان متوقف تسلیم به چنین روایت کمال و ادبی. نویسندگان خاصی که جلال ابدی رسیدن به عنوان در مورد MijaÃl Bulgákov زمانی که چنین جواهرات ادبیات جهان جهانی شده توسط خوانندگان از همه continentes.Bulgákov دوست وجود دارد صاحب ± و یا پویا روشن است ادبی در هنگام گفتن این داستان است که در واقع یک مجموعه سه شامل، یعنی، بازدید از شیطان به شهرستان از مسکو، این داستان عشق فوق العاده بین Margarita و استاد و رمان نوشته شده توسط معلم در مورد پنطیوس پیلاطس، به کتاب قرار داده و پراکنده در دو capÃtulos.Ahora خوب، اول باید بگویم آن سکته مغزی از نبوغ توسط Bulgákov petrechar مانند سرگرم کننده، دیوانه و خنده دار به عنوان سفر به تاریخ مسکو شیطان بود. این خواهد بود که من همیشه برای همه کتابهایی که شیطان به عنوان قهرمان نقش دارند، جذب می شود. من همچنین می توانید متوجه © n که هر آنچه را که در شهرستان و در ماهیت بسیاری از شخصیت های اتفاقی می افتد به طنز menipea قدیمی مراجعه کنید، یکی از جنبه های که از آن رمان مدرن با توجه به ایده های برخی teóricos originarÃa است literarios.Bulgákov هوشمندانه هر دو شخصیت و عملکرد خود را در درون داستان را انتخاب کنید، به عنوان Voland خواستار شیطان (یا شیطان Valand در آلمان) و در نتیجه مدیریت خود را از دیگر شخصیت های معروف افتراق در ادبیات می تواند به عنوان شود لوسیفر از بهشت ​​گمشده میلتون یا فاوست گوته Mefistófeles، اما احساس است که تأثیرات خاصی از این حال به دلیل این کتاب با یک جمله از فاستو آغاز می شود پیش بینی چه خواهد آمد: â € œ-حتی تا به من بگو که چه کسی هستی / -A بخشی از آن نیرویی که همیشه می خواهد بد و همیشه تمرین Biena € همراه ± به AS Voland دوزخی © کردن کمتر شیاطین به عنوان Fagotto در شخصیت Koróviev، کرگدن، شخصیت در یک نوع از diábolico و گربه بزرگ سیاه و سفید بدون چکمه، Azazel به در شکل هیتمن Azazello، با عاج آن بیرون زده، جادوگر نفسانی و برهنه Guela و حتی یک حضور کوتاه از Abbaddón، شیطان نابود که به نام Abadona.Todos این شخصیت وحشتناک encargarán از سر و صدا واقعی شروع با یک sistemático حمله à © Lite از مسکویت انجمن ادبی و اتحادیه خود، MASSOLIT که از آن Voland و یاران شیطان صفت خود را در آپارتمان برلیوز نصب شده است. همه چیزهایی که اتفاق می افتد، ترکیبی مناسب و ایده آل از عناصر پوچ، عجیب و غریب و طنز است که در آن هیچ چیز از بین نمی رود و در عین حال، طرح را به صورت مایع و ثابت نگه داشته است. این کاملا در نقش سحر و جادو سیاه و سفید که ولاند و دستیار خود را در تئاتر وودیل تحسین می شود. همه چیزهایی که در درون در می آید یک هدف واحد برای ولاند (و بولگاکوف) است: پایین آوردن برهام از طبیعت انسانی، بدبختی ها، ناهنجاری ها و ریاکاری؛ به خصوص در پایان کار، زمانی که همه مردم به خانه خود در فرم بسیار متفاوت از آنچه که در تئاتر وارد شده بود، به خانه خود می رسند. برای رسیدن به چنین دوزخ در پایان این تابع لازم است به هر تعداد عنصر fantásticos و این خصوص می افتد زمانی که موجودات درگیر به عنوان دیوانه به عنوان کرگدن گربه با Koróviev. این دو نوعی از مشکلات ناشی از بی اعتنایی هستند، که واقعا از بین می روند، مخصوصا زمانی که از دسترس نویسان Voland هستند. آنها می توانند آتش همه چیز را در سرعت خود را بدون یک اشاره از ندامت چرا که در نهایت، آن ویژگی función.Otra خود را از رمان است که ridiculización که باعث می شود نیروهای امنیتی Bulgákov است و این شامل خدمات مخفی دولتی، پلیس، بازجوها و هر چیزی که قانون و نظم را نشان می دهد. ما باید روشن است که نویسنده توسط SOVIA آزار قرار گرفت © تیکو دولت، چه llevó برای سوزاندن پیش نویس نسخه اصلی این رمان در فر (مانند معلم با پنطیوس پیلاطس انجام داد) و تازه © N او 26 سال بعد به لطف همسرش، از زنانی که از مقالات و پیش نویسهایی که از شوهرش باقی مانده است، خبر داد. من هم یک شباهت کامل بین نویسنده و شخصیت معلم را ببینید © n و استدلال می کنند که زمان های خاص آن است که تقریبا غیر ممکن است برای بسیاری از نویسندگان جدا می نماید empÃrico از داستانی و من فکر می کنم © STE یک رمان ejemplo.La روشن در مورد پنطیوس پیلاطس وارد است از مرشد و مارگاریتا است که اساسا که، به جز که نام عیسی مسیح، یهودا Iscariote و دیگران توسط Bulgákov با هدف گفتن یک داستان apócrifa تغییر بود، اما بسیار شبیه به با. ..

مشاهده لینک اصلی
به سختی شروع کردم، بیشتر به سمت چپ رفتم! ماجراهای فوق العاده مرد با گربه سست و گربه شیطانی که ناپدید می شوند و به زودی ظاهر می شوند (در میان دیگران) من را آرام می کند. یک داستان نویسان درخشان این نویسنده روسی قرن گذشته! ظاهر Marguerite Nikolaievna، عاشق کارشناسی ارشد - 30 سال، زیبا، هوشمند، و ازدواج - بدون فرزندان - یک متخصص بسیار برجسته در اوایل بخش دوم داستان بسیار مشتاق بود و به دلایل خوب، و به لطف Azazello او جعبه کمی از پماد، او جوانان خود را دوباره به دست آورد و بهتر است جادوگر معشوق ما، در حال عبور از یک جاروب به پرواز در هوا به لذت ما! تمام این شعر فوق العاده ارزشمند لوئیس کارول (گربه تریستر) سر ما را تبدیل می کند به طوری که کسی عمیق تر نخواهد ماند موضوع در بسیاری از آثار روسی، چک یا دیگر است: گرایش بوروکراسی خود، نظام سرکوبگرانه (به عبارتی روانپزشک استراوینسکی ) مسائل مربوط به مسکن و غذا (نگاه کنید به خانه DRAMLIT - نمایشنامه نویسان خانه و نویسندگان) ... از ابتدا می بینیم که نویسنده آزاد نیست: باید به سیستم پیوست و یک جامعه ادبی را برای شناخت ادغام کند. در مسکو، این موسولیت نامیده می شود و رئیس جمهور آن، که همچنین سردبیر یک مجله ادبی ضخیم است، از ابتدا دچار رکود است! برای این، می توانیم ببینیم که میخائیل بلگاکوف علیه این سوء استفاده از قدرت و تحقیق در همه هزینه ها، آزادی بیشتری در کشوری دارد که آنها را عقب نگه می دارد. داستان که به موازات Pontius Pilate، یهودا و عیسی مسیح هم اجرا می شود نیز بسیار دلگرم کننده است. ما شاهزاده ی یهودا را می بینیم که به واسطه اسطوره سیسیفوس پر از احترام است و برای قرنها و قرن ها ابدی از طریق عمل اوست. من فقط آن را خوانده ام، اما چند سال بعد با لذت لذت بردم. یک کتاب زیبا

مشاهده لینک اصلی
چی. جهنم. این بود که؟ این رمان روسی خیلی پیچیدگی و اسکیزوفرنی بود که باعث سردرد شد. من تا به حال از @ Master and Margarita @ تا زمانی که یک دوست باشگاه کتابی که یکی از موارد مورد علاقه او بود، از آن خبر نداشتم. با توجه به وزن زیاد، آن را به عنوان یکی از رمان های بزرگ روسی در نظر گرفته شده و به عنوان یکی از بهترین کتاب های قرن بیست و یکم ذکر شده است. من تعداد زیادی از بررسی های درخشان 5 ستاره از این کتاب را خواند، اما من فقط با دیگران ارتباط برقرار نمی کنم من حتی کتاب را تا صفحه 217، که زمانی که مارگاریتا در نهایت نشان داد، دوست داشتم. نیمه دوم کتاب قطعا بهتر از نیمه اول است، که واقعا در مکان های مختلف قرار گرفته است. اما من از خودم جلوتر می آیم، بنابراین اجازه می دهم که پشت سر بگذارم. بر طبق مقدمه، بلغاكوف در مورد چگونگی نمایش مسیح در تبلیغات ضد دینی شوروی خشمگین شد، بنابراین او در مورد آنچه اتفاق می افتد اگر شیطان به طور ناگهانی در مسكو ظاهر شود، ناراحت می شود. رمان سرگرم کننده در حرص و طنز مردم و در نظم سفت و سخت اجتماعی در زندگی روسیه است. در حالی که من چند جیغ در hijinks که پس از آن که شیطان شروع به بدرفتاری - و گربه صحبت می کنید! - همچنین این فلسفه های ناامید کننده به Pontius Pilate در اورشلیم وجود دارد، که به همین دلیل منجر به سردرد شد. و من گرفتن یکی دیگر فقط در مورد تلاش برای خلاصه داستان دیگر، بنابراین من ببخشید اگر من برخی از آسپرین پاپ آپ و توصیه هر کسی که علاقه مند به این رمان به خواندن کریس عالی بررسی توصیه. او از این کتاب بیشتر از من خواسته بود. بولگاکف بیش از یک دهه در رمان کار می کرد، اما در چند نسخه مختلف، چون در یک نقطه حتی این دستنوشته را نیز سوزاند. (یکی از مشهورترین نقل قولها این است که @ manuscripts رایت نمی کند. @) در حالی که من به اندازه کافی در مورد رژیم سرکوبگر استالین می دانم که از اعتراض خلاقانه ای که بلگاکوف انجام داده است قدردانی می کند، من فکر می کنم جای خواندن یک بیوگرافی درباره نویسنده را داشته باشم. استاد و مارگاریتا @

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب مرشد و مارگریتا


 کتاب کلاغ ها
 کتاب زندگی امروز ما
 کتاب فاتحان
 کتاب مسائل فلسفه اخلاق
 کتاب لیوینگ تئاتر
 کتاب انسان بر ضد ظلمت