کتاب ترس و لرز

اثر سورن کی یرکگور از انتشارات نشر نی - مترجم: عبدالکریم رشیدیان-دهه 1960

In Timore e tremore Kierkegaard tenta di rispondere all’angoscioso dilemma della rinuncia, il sacrificio richiesto dalla ragione: la dimensione del silenzio e dell’assurdo pieno di solitudine e di sofferenza della fede, che «comincia là, appunto, dove la ragione finisce». Raccontando la storia di Abramo e la paradossalità del sacrificio del figlio Isacco che gli viene chiesto da Dio, Kierkegaard mostra la radicalità dell’atteggiamento religioso. Una rassegnazione infinita e un credere nell’assurdo che inducono l’autore a porre il problema del rapporto dell’individuo con il tempo e la realtà, e a sviluppare l’idea dell’unione di necessità e libertà, di finito e infinito, realizzata nell’io.


خرید کتاب ترس و لرز
جستجوی کتاب ترس و لرز در گودریدز

معرفی کتاب ترس و لرز از نگاه کاربران
حضرت ابراهيم مأمور شد تا فرزندش را قرباني كند. كشتن فرزند جنايت و انجام امر الهي عبادت است. اين پارادوكسي است كه كيركگور در ترس و لرز به تصوير ميكشد. بر طبق متون اسلامي خليل الله سه بار در رؤياي صادقه ميبيند كه خنجر بر گلوي فرزند ميكشد. در قرآن (صافات/١٠٢)آمده كه اين مساله را از فرزندش مخفي نكرد و حتى نظرش را در اين باره جويا شد. حضرت اسماعيل گفت: هر آنچه مأمور بداني انجام بده. به خواست خدا بر آن صبر ميكنم. آنگاه كه در قربانگاه خنجر بر حنجرش كشيد ندا آمد كه رؤيا به حقيقت پيوست و قوچي براي قرباني فرستاده شد. طبق اين روايت از داستان، مأموريت پدر ايمان كشتن فرزند نبود كه كشيدن خنجر بر گلويش بود. از اين رو به محض گذاردن دشنه بر گلو، ندا آمد كه رؤيا به حقيقت پيوست. صرف حركت دادن تيغ بر گلوي فرزند جنايتي محسوب نميشود. بنابراين پارادوكسي بين امر اخلاقي و غير اخلاقي در ميان نيست. البته دريافت و تلقّي ابراهيم خليل از رويا، ذبح فرزند بود نه صرف كشيدن خنجر بر حنجر كه اگر واقع امر را تلقّي ميكرد، آزموني بي ارزش بود. خداوند هم در فهم ابراهيم از رؤيا تصرفي نكرد تا خليلش با تصور قتل فرزند به قربانگاه برود و اين تمام آن چيزي است كه موجب تحير كيركگور شده است. آنچه سورن كيركگور در صدد واكاوي آن است، فهم آن هياهويي است كه در قلب حضرت ابراهيم در اثر اين پارادوكس برپا شده است. اينكه چگونه ممكن است خداوند وي را مأمور به جنايتي هولناك كند. كيركگور به حق متحير شده و چه خوب تحير و سرگرداني خود را از قدرت ايمان بيان كرده است.

مشاهده لینک اصلی
روایتیست از آمادگی ابراهیم برای قربانی کردن اسحاق (پسرش) که فرشته ای او را نجات داد. تکلیف دینی که او به کاری غیر انسانی واداشت. کاری که پدر با کگارد کرد و او نیز در حق رگینا نامزدش مرتکب آن شد.
نویسنده از قوانین حیات معنوی به ما میگوید که از راه حفظ و صیانت تضادهای تراژیک زندگی و نه حل و فصل آنها است که روح بشر به برترین اوج خود می رسد.


آیا همه چیز را فراموش میکند؟ زیرا در این نیز نوعی تمرکز نهفته است. خیر. شهسوار خوش را نقض نمیکند. فراموش کردن کل محتوای زندگی خود و در عین حال همان باقی ماندن تناقضی است.او هیچ تمایلی ندارد به انسان دیگری تبدیل شود و در این دگرگونی هیچ عظمتی مشاهده نمی کند. تنها تبایع پست خود را فراموش میکنند و به چیز تازه ای تبدیل می شوند. از این رو پروانه یکسره فراموش کرده است که کرمی درختی بوده و شاید باز هم پروانه بودن را به طور کامل فراموش کند که بتواند به ماهی تبدیل شود.طبایع عمیق تر هرگز خود را فراموش نمی کنند و هرگز جز به آنچه بوده اند بدل نمی شوند. از این روست که شهسوار همه چیز را به یاد می آورد؛ اما یاد آوری عین درد است.

مشاهده لینک اصلی
@ اخلاق جهانی است و به همین ترتیب، به نوبه خود، الهی است @ متاسفانه، من تقریبا به طور کامل تک یک زبان و - بر خلاف نظر مردمی - صحبت نمی کنند و یا خواندن فریبنده روان. به عنوان مثال، من نمی دانستم یک کلمه از این کتاب turgid . به نظر می رسد خواندن آن در یک کامیون که با مسافران پر شده بود، به درک نگرفت، اما این سوء ظن من را تقویت کرد که هیچ چیز ارزشمندی برای گفتن در مورد زندگی ندارد. این بدان معناست که Kierkegaard خود را برای صحبت دربارۀ فرامرز تنظیم می کند که در بهترین حالت کاملا غیر قابل شناخت است مرگ و میر و در بدترین حالت به طور کامل غیرممکن است. وظیفه او بی معنی است، هدفش غیر قابل دستیابی است، مأموریتش غیر ممکن است. او فقط باید بدن خود را در حال چرخش در برخی از خاک دانمارکی قرار داده و سعی در شنا کردن بابل داشته باشد. 0٪ کمتر بی معنی، 100٪ سرگرم کننده تر. شاید من بیش از حد محکم باشم، اما برای من، بحث در مورد الوهیت شبیه خالص است؛ زبان این است که یک سطل آب سرد به یک آلت تناسلی صاف است: سوء استفاده کامل از ابزار و هدف نهایی آن. این کتاب یک مربی گوانتانامو مرطوب است. کم کم یاد گرفتم که چرا کسی ممکن است به ایمان @ اعتماد کند @ چرا که ممکن است آنها را به جهنم برساند: دانستن اینکه من یک سیاره را با این خلط شکنجه به اشتراک می گذارم، آرزومند ابراهیم پدر من بود.

مشاهده لینک اصلی
[تصویر خطا] ایمان ابراهیم یا بیشتر به درستی، ایمان آبراهام همیشه مرا شگفت زده کرد. چگونه می توان یک خط مذهبی بودن را ارائه داد، فرزند شما را به عنوان یک قربانی در برابر یک دیوانگی و قتل فرزندتان ارائه می دهد؟ یکی از این موارد، پذیرفتن یا مخالفت با پوچ بودن زندگی است، اما یکی دیگر به باور کردن پوچ بودن . کیرکگارد به ما ایمان دارد، بی نهایت سخت تر از بدبینی و بی تفاوتی است. شوالیه وفادار شوالیه است که به اعتقاد به قدرت پوچ است. این ما را مجبور می کند که احساسات، دلایل و اخلاق جهانی را ترک کند؛ اعتقاد بر این است که حتی زمانی که خورشید از چاقو برمی خیزد که شما می توانید به پسر خود نفوذ کنید، دست پایدار است، چشم ها بی نظیر هستند .-- خواندن آموزنده ای است که تلاش می کند تا معضل آبراهاماها و اقدامات با موازی را بیاموزد به دیگر قهرمانان غم انگیز؛ چگونه ایمان خود، یک امر انفرادی بدون هیچ گونه بازگشتی، به آنها فرمان می دهد.

مشاهده لینک اصلی
از آنجایی که من این را برای مقدمه ای بر کلاس فلسفه غرب در کالج خواندم، بیش از یک دهه از آن گذشتم. بیشتر چیزهایی که من به یاد می آورم این است که چگونه Kierkegaards خشمگین من را ساخته است. بسیاری از آن را به عنوان محل ساخته شده در خارج از محل من کاملا مخالف. به عنوان مثال: @ این حق اذهان ذهنی است که باید به عنوان خوب به عنوان آن را به عنوان معتبر شناخته شده ... در مواردی که واقعیت توخالی، و وجود سایه ای می تواند یک عقب نشینی از زندگی واقعی به یک زندگی درونی مجاز باشد. @ Paraphrased: شما باید اجازه دهید که مقامات احساسات اخلاقی خود را تعریف کنند، و نه از هر سیستم ارزش هایی که شما تعریف می کنید و از آن نگهداری می کنید ... این غیر اخلاقی است تصور یا فانتزی یا نقش بازی کردن. بله، آقای Kierkegaard و من در حال حاضر نیاز به توافق برای مخالفت در این و بسیاری از چیزهای دیگر که در حال چرخش در سر خود را در آن زمان است.

مشاهده لینک اصلی
من اغلب خواندن passes Ive مشخص شده در کتاب، اما دومین بار بود که من آن را برداشت و آن را پوشش برای پوشش بخواند. من چندین بار شنیده ام که هگل، کانت و یا دریدا به سختی می توانند بخوانند، اما من کیرکگارد را در یک سطح کاملا چالش برانگیز می بینم. من کیرکگارد را یکی از فلاسفه ی عمیق تر هنری می دانم، به خصوص وقتی که به ایمان و عشق می رسد. او فقط یک فیلسوف بزرگ نیست، اما یک نویسنده فوق العاده است، اما بعد از نشریات متعددی از ترس و لرزش، که به لحاظ استانداردهای فلسفی کوتاه و مختصر است، من هنوز احساس می کنم بیشتر از آن برداشت می شود. کتابی را که می خواهم بخوانم خاموش کردن قفسه برای خواندن در هر زمان به زودی.

مشاهده لینک اصلی
من فلسفه زیادی را نمی خوانم (احتمالا به دلیل اینکه من خیلی گنگ هستم)، اما بسیاری از آنچه کیرکگارد در ترس و لرزش می گوید، واقعا با من مخالف است. من مفهوم خود را از شوالیه ایمان و شوالیه استعفا دوست دارم، و نظرات متعدد او ابراهیم در بالای موریا احتمالا برای اولین بار @ Five Things @ fic است. * g *

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب ترس و لرز


 کتاب هنرهای باستانی آسیای مرکزی
 کتاب مگره و مردمان محترم
 کتاب در آبادی
 کتاب Pale Fire
 کتاب کودکی لیوورس
 کتاب دفاع از مارکس