کتاب شوخی

اثر میلان کوندرا از انتشارات روشنگران و مطالعات زنان - مترجم: فروغ پوریاوری-دهه 1960

جوک یک رمان از میلان کوندرا است که در مورد یک مرد به نام لودویک Jahn و زندگی او تا سن 37 سالگی است. این رمان رویدادهای زندگی او را از منظرهای مختلف تقریبا از زمان نوجوانی تا زمانی که او 37 سال دارد، پوشش می دهد. اما یک الگوی خطی را دنبال نمی کند. در عوض، رمان تمرکز می کند که چگونه اعمال جانسون دیگران را تحت تاثیر قرار می دهد و بر کسانی که در تماس با او هستند را تحت تاثیر قرار می دهد. اغلب اوقات، این رمان درخشان از عشق و انتقام خنثی شده به دلیل پیامدهای سیاسی آن خوانده شده است. اکنون، یک چهارم قرن پس از جوک، برای اولین بار منتشر شد و چندین سال پس از فروپاشی رژیم جمهوری چک تحمیل شده توسط شوروی، این امر ساده تر می شود تا مفاهیم را به جای ارزش گذاری کتاب (و همه کارهای کاندرا) به عنوان آنچه که واقعا این است: ادبیات عالی و تحریک کننده ای که نور جدیدی را بر روی تم های ابدی وجود انسان می گذارد.


خرید کتاب شوخی
جستجوی کتاب شوخی در گودریدز

معرفی کتاب شوخی از نگاه کاربران
@دشمنان نيستند كه انسان را محكوم به تنهايي ميكنن،دوستانند!@

مشاهده لینک اصلی
شخصیتهای اصلی داستانهای کوندرا همه پیرند. شاید نه همه در ظاهر و سن وسال، ولی در دل ذهن. لودوویک، هلنا، یاروسلاو در دهه چهارم زندگی هستند ولی همه درباره زندگی به عنوان چیزی در گذشته صحبت می کنند، همه بار سنگین گذشته را با خود حمل می کنند، به تنهایی حمل می کنند. گذشته ای که در زمان حال حاضر است و از اکنون واقعی تر به نظر می رسد. اینها همه تمهای تکرار شونده داستاهای کوندرا هستند: گذشته، سنگینی، عشق، تنهایی، ... تمهایی تکرار شونده ولی همیشه تازه.
ظاهر داستان این است: شوخی که کل زندگی یک نفر را به باد میدهد. ولی در باطن داستان روایت یک جک بزرگ است، جکی که از جکهای کوچکتر ساخته شده جکی که زندگی شخصیتهای داستان کوندرا را می سازد. بخش خنده دار داستان این است: هیچکس به این شوخی ها- جوکها نمی خندد. دقیقاً مثل شوخی لوویک که کسی را نخنداند.
در شوخی، مانند جک دیگری، جذابيت در قرینگی و معکوس بودن شخصیتها و اتفاقات است:
لودویک - زمانک: همانطور که هلنا گفت ایندو خیلی شبیه اند. در نقطه شروع اتفاقات عملا در یک مکان ایستاده اند. هر دو اعضای پورشور حزب کومونیست هستند. هر دو سربه سر مارکتا می گذاشتند. ولی با یک شوخی شروع به از هم دور شدن می کند زمانک بالا می رود و لوودویک سقوط می کند. لوددویک مرتب تحقیر می شود و زمانک مرتب تشویق. زمانک هلنا را می بیند و لودویک لوسی را. زمانک و هلنا ازدواج می کنند و لوسی و لوودویک از هم جدا می شوند.
هلنا - لوسی: هلنا و لوسی در زندگی لوودویک قرینه هم هستند ( شاید با شباهت اندکی مثل لکاته و زن اثیری در بوف کور) لوسی در جایی وارد زندگی لوودویک می شود که می تواند وسیله ای برای صعود باشد و هلنا آغاز سقوط است. لوودویک لوسی را برای عشق می خواهد و هلنا را برای نفرت. با لوسی صادق است و به هلنا دروغ می گوید. جسم لوسی را می خواهد و به دست نمی اورد و هلنا را دوست ندارد ولی به دست می آورد. صحنه خلوت لودویک با هلنا همان است که قرار بود با لوسی اتفاق بیوفتد زن لخت و مرد پوشیده، و دقیقاً برعکس را رابطه واقعیش با لوسی مردی برهنه و زنی پوشیده.
و لوسی به او اعتماد نمی کند در حالی که هلنا اعتماد می کند. لوسی از می گریزد و هلنا به او وابسته می شود و اینجا نقطه اشتراکشان است و هردو با عملشان اورا می آزارند و تحقیر می کنند.
لوسی و هلنا عکس همند: لوسی در مردان در برخورد اول شهوت و پستی می بیند و هلنا مردان را عاشق خود می پندارد. هلنا پر حرف و پر سر وصداست. لوسی آرام و کم حرف. لوسی را همکاران و اطرافیانش دوست دارند و هلنا منفور است.
لودوویک - کوستکا: شباهت ها و تفاوتهای این دو شخصیت را خود کوستکا به خوبی می گوید: کوستکا با حزب اختلاف بنیادین دارد ولی با آن همکاری می کند، عقاید آنها را نمی پذیرد ولی آنچه از او می خواهند را حتی قبل آنکه رسماً اعلام کنند اجرا می کند. لوودیک با حزب هم عقیده است ولی زمانی که از او می خواهد برود مخالفت می کند.
لوودویک - یاروسلاو: لوودیک می رود یاروسلاو می ماند. لوودویک از طرفدار حزب به مخالف حزب تبدیل می شود، یاروسلاو مسیر برعکس را طی می کند. یارروسلاو در کودکی مادرش را ازدست داده و لوودویک پدرش را. یاروسلاو در زمان مرگ پدرش حاضر است و لودوویک در زمان مرگ مادرش غایب. یاروسلاو حامی، مظهر و تابع سنت و نام و قانون پدر است ولی لودوویک یاغی است متنفر از پدر و تمام جانشینانش (شوهر عمه، حزب، فرمانده،... سنت).
تمام اینها شوخی بزرگی را می سازند که کوندرا روایت می کند. شخصیتهای کوندرا آنجا که فکر می کنند پیروزند، مغلوبند. آنجا که می خواهند، بدست نمی آورند. وقتی می خواهند بروند، مجبور به ماندنند.
کوندرا خواننده را هم در پایان ( و حتی در کل داستان) دست می اندازد: ما را مجبور می کند به شخصیتها نزدیک شدیم، به قهرمانان! داستان. تا در پایان در شکست آنها شریک شویم در مضحکه ای آنها گرفتارند گرفتار می شويم. کوندرا تمام افکار و خاطرات شخصیتهای داستان را صریح دقیق بیان می کند تا ما در توهم دانستن گرفتار شويم ودر پایان می فهمیم که چیز زیادی نمی دانیم. ما لوسی را همانقدر نمی شناسیم که لوسی برای کوستکا و لودوویک غریبه است. ما هم مانند یاروسلاو نمی دانیم شاه کیست. ما نمی دانیم آیا زمانک به خاطر عشق ازدواج کرده است یا به دستور حزب.
البته همه اینها یک شوخی است ولی کسی نمی خندد.

پ. ن. تصادفاً بین بار اول و دومی که این داستان را خواندم ۱۵ سال فاصله بود.

مشاهده لینک اصلی
در یک بررسی کتاب نیویورک تایمز میلان کوندرا عنوان کرد و گفت در بر داشت زیر-هنگامی که در سال 1980، در طول یک گفتگوی تلویزیونی اختصاص داده شده به کار من، شخصی به نام شوخی کیفرخواست مهمی از استالینیسم، من سریع به معترضه گفتن بود، من استالینیسم خود را قطعات نقل ، لطفا. شوخی داستان عاشقانه است! این کاملا درست است، در حالی که داستان در مورد پوچ بودن Totalitarianism است، همچنین داستان درباره عشق است. آن را نه در مورد عشق بین یک مرد و یک زن به عنوان عشق به سنت (سوار پادشاهان) و دوستی است. یکی دیگر از کتاب های زیبا یکی از نویسندگان مورد علاقه من این واقعا بررسی نیست، من نمی توانم کتاب های کاندرا را مرور کنم - نمی توانم کلمات را برای بیان اینکه چگونه کتاب هایش بر من تاثیر می گذارد، پیدا نمی کنم. بنابراین وجود دارد.

مشاهده لینک اصلی
چه من همیشه دوست دارم fikciji- کارما نسبتا خوب @ عشق @ تمایل here- برای انتقام کشد آونجر (لوئیس) است. من ترجیح می دهم رویکرد چند گزاره ای پیش رو داشته باشم. ناامیدی زیبا، با این حال، چه جلسه بتن / به رسمیت شناختن لوئیس و لوسی اتفاق نمی افتد. به طوری که، به رغم موضوعات هیجان انگیز / threads، من احساس نمی کنم که برای من این کار را بکنم. محل من، بنابراین، کاملا arao اسکیت، و به طور کلی ‡ طور کلی، در بسیاری از موارد باعث می شود ‡، ‡ هستم احساس گریزی به پایان می رسد باز است. اما این شبیه به زندگی مهم است، من حدس می زنم (I / smatram.valjda) به برجسته بینش استثنایی به عملیات زخم حزب و نو profetie بیانیه @ RacionalistiÄ که شک و تردید تئوری کو کمونیستی، محصول خود را، از بین بردن E یک ‡ برای چندین دهه ‡ a. @ (این کاندرین برای اولین بار در سال 1965 منتشر شد)

مشاهده لینک اصلی
کار خوب چک در هر کلمه مشهود است، حروف فراتر از داستان فراتر، در آن متفرق جملات به یاد ماندنی است که عملا داستان سیل. نور و تازه، پویا، اما در همان زمان نثر عمیق، که به آنجا متوقف می شود در صورت لزوم، که ما را مجذوب خود، اما این بدان معنا نیست که آن را انجام داده سنگین، خسته کننده و یا آهسته، به دلیل آن را از احساسات مشترک صحبت می کند، گذشته و ناامنی، عشق و تعلق به یک گروه، حضور و عدم recuerdo.Kundera palabras.https جادوگر است: //lahierbaroja.wordpress.com/20 ...

مشاهده لینک اصلی
@ à ‰، در حال حاضر من تو را دیدم به وضوح: اکثر مردم زیاده روی MIRAGE یک از crença دو: باور در تداوم حافظه (از مردان، از همه چیز، اعمال Nações) و امکان تعمیر (اعمال، خطاها، گناهان، بی عدالتی). یکی از آنها همانند دیگران دروغین است. حقیقت فقط در مقابل قرار می گیرد: همه چیز فراموش می شود و هیچ چیز تعمیر نمی شود. نقش بازپرداخت (هر دو برای انتقام و بخشش) توسط فراموشی بیان می شود. هیچ کس مرتکب اشتباهات را اصلاح نمیکند، اما تمام اشتباهات فراموش خواهد شد. @

مشاهده لینک اصلی
شوخی واقعی زندگی است

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب شوخی


 کتاب مگره و مردمان محترم
 کتاب در آبادی
 کتاب Pale Fire
 کتاب کودکی لیوورس
 کتاب دفاع از مارکس
 کتاب خواب در حکومت توتالیتر