کتاب کشتن مرغ مینا

اثر هارپر لی از انتشارات امیرکبیر - مترجم: فخرالدین میر رمضانی-دهه 1960

اسکات و جیم خواهر برادر کوچکی هستند که مادرشان سال ها قبل مرده و با پدرشان اتیکاش در شهر کوچکی زندگی می کنند . پدر آنها وکیل شهر است مردی که اعتقادات و نقطه نظرهای خاص خودش را دارد برای انسانیت و عقاید هر شخص احترام زیادی قائل است و سعی می کند فرزندانش را به معنای واقعی انسان بار بیاورد . در آن زمان او مشغول دادگاهی است که مربوط به یک سیاه پوست است قرار است تام سیاه پوست به جرم تجاوز به دختری سفید محاکمه شود در حالی که معلوم است تام ان کار را نکرده و آتیکوس می خواهد از او دفاع کند مردم بر علیه آتیکوس هستند و او به عنوان یک پدر می خواهد فرزندانش در چنین شرایط دشواری درست رفتار کنند .


خرید کتاب کشتن مرغ مینا
جستجوی کتاب کشتن مرغ مینا در گودریدز

معرفی کتاب کشتن مرغ مینا از نگاه کاربران
To Kill a Mockingbird, Harper Lee
عنوان: کشتن مرغ مینا؛ نویسنده: هارپر لی؛ مترجم: فخرالدین میررمضانی، مشخصات نشر: تهران، توس، 1370، در 378 ص؛ چاپ دیگر: تهران، امیرکبیر، 1390، در 414 ص؛ شابک: 9789640013816؛ چاپ دیگر: تهران، علمی فرهنگی، 1393، در 378 ص؛ شابک: 978600121573؛
مترجم دیگر: بابک تیموریان، تهران، ناس، 1390، در 504 ص، شابک: 9789649917733؛
مترجم دیگر: روشنک ضرابی، تهران، انتشارات میلکان، 1394، در 360 ص، شابک: 9786007845196؛
باور کردنی نیست، تا امروز یعنی تا 28 دسامبر 2015 یا همان 8 دیماه 1395 خورشیدی، تنها در گودریدز 3,128,155 نفر همین کتاب را ستاره باران کرده اند؛ نمیدانم چرا در برگردان عنوان کتاب، به جای بلبل، مرغ مینا را برگزیده اند، شاید مرغ مقلد هم بهتر باشد، چون همین پرنده صدای پرندگان دیگر را نیز تقلید میکند. چکیده: اسکات و جیم خواهر برادر کوچکی هستند که مادرشان سالها پیش درگذشته، آن دو با پدرشان «اتیکاش» در شهر کوچکی زندگی میکنند. پدر وکیل شهر است و برای انسانیت و باورهای مردمان احترام میگذارد و سعی دارد تا فرزندانش را انسان بار آورد. داستان از زبان کودک و به زیبایی روایت میشود، قرار است یک سیاهپوست به نام تام به جرم تجاوز به دختری سفید محاکمه شود، در حالی که معلوم است تام آن کار را نکرده، و آتیکوس میخواهد از او دفاع کند، مردمان شهر بر علیه آتیکوس هستند، و او به عنوان یک پدر میخواهد فرزندانش در شرایط دشوار درست رفتار کنند . کتاب «کشتن مرغ مقلد» نوشته روانشاد خانم «هارپر لی» که با عنوان «کشتن مرغ مینا» منتشر شده، نخستین بار در سال 1960 میلادی به نشر سپرده شد، یکسال بعد جایزه ی پولیتزر را برد. در سال 1962 میلادی نیز، «رابرت مولیگان» فیلمی با اقتباس از متن همین کتاب ساخت، و در همان سال توانست، سه جایزه اسکار را از آن خود کند. جایزه ی بهترین بازیگر مرد برای گریگوری پک٬ بهترین کارگردان هنری، و بهترین فیلمنامه اقتباس شده. بد نیست اضافه کنم، خانم «هارپر لی» تا یک دو سال مانده به پایان عمر خویش تنها همین رمان را نوشته بودند، براساس گویه ای از ایشان، بنوشته اند: «در عصری که همه ی مردمان لپ ‌تاپ، موبایل و آی پاد دارند، اما ذهن هاشان همچون یک اتاق، خالیه؛ ترجیح میدهم وقتم را با کتابهایم سپری کنم.» پایان نقل. ایشان در سال 2007 نیز نشان آزادی از دست رئیس جمهور آمریکا دریافت کردند. نقل از متن کتاب: «حواستون باشه کشتن مرغ مقلد گناهه. این را برای نخستین بار از اتیکاس شنیدم که انجام کاری گناه داره، واسه همین هم به خانوم مودی گفتم. اون هم جواب داد: پدرت درست گفته، مرغ مقلد هیچ کار نمیکنه، فقط برای ما میخونه، تا لذت ببریم. با تمام وجودش هم برامون میخونه. واسه همین هم کشتنش گناه داره.» پایان نقل
ا. شربیانی

مشاهده لینک اصلی
چه قدر یه کتابی میتونه پرفکت باشه...؟!چه قدر واقعن...؟
...شیفته ی منش و شعور آتیکوس شدم
نمیدونم این کشفم خیلی تابلوئه آیا که مرغ مینا نماد همین سیاه پوستای رنج دیده و بی گناهیه که دارن آزار میبینن و کشته مبشن و این گناهه...
اول خیلی ناراحت بودم که چرا انقدر دیر خوندمش و حسرت میخوردم ولی الان خوشحالم.شاید بدونید که نویسنده ی کتاب هارپر لی سال هاست که در جواب این سوال که آیا کتاب دیگه ای نمیخواد بنویسه منتشر کنه،گفته که داره یه کتاب مینویسه ولی خبری از انتشار کتاب نبوده و حالا اون کتاب منتشر شده که دنباله ی همین کتابم هست و برای فارسی هم در حال ترجمس و من فقط چندماه منتظر میمونم که بخونمش...:)))

مشاهده لینک اصلی
اگر می توانستم این ستاره ها را بدهم، می توانستم. این احتمالا یکی از کمترین کتابهای مورد علاقه من در جهان است که من با خوشحالی از قفسه ها می افتم و در گوشه های تاریک قرار می گیرم که هیچ کس نباید دوباره آن را بخواند. من فکر می کنم که برای کشتن یک Mockingbird چنین مکان مهمی در (آمریکایی) فرهنگ، زیرا این یک نوآوری ساده و خلاقانه است که در آن نابغه و ایده آلیسم در نهایت پاداش می گیرند. این یک پیشگویی ساحرانی با رنگ سبز است که برای دهه ی 19 یازده سالگی از یک آشکار کننده که نمی خواهد دفن شود، بلکه ستایش است. در اواخر دهه 50 نوشته شده است، TKAM از تغییرات اجتماعی و کنوانسیون هایی است که مردم در آن زمان (و تا حدی تا حدی) هنوز مشغول کارند. خط تقسیم اولیه در TKAM یکی از نژادها نیست، بلکه یکی از افراد خوب در برابر افراد بد است - چیزی که البته، آتتیک و کودکان می توانند بدون زحمت تشخیص دهند. شخصیت ها یک بعدی هستند. Calpurnia سیاه پوست است که مکان او را می شناسد و کودکان را دوست دارد؛ آتتیک پدر خوب، عاقل و صبور است تام رابینسون بی گناه ستمدیده است؛ بو نوعی غریزی است؛ جیم پسر کوچک است که رشد می کند؛ اسکات کودک پیشگام، شناخته شده است. آنها خارج از این نقشها هویتی ندارند. کودکان هیچ گناهی ندارند، هیچ گناهی ندارند - هیچ یک از گناهان شگفت انگیزی که به فرزندان واقعی مربوط می شود، نابینایی است که در نهایت به آنها اجازه رشد می دهد. جیم و اسکات فرزندانی خواهد بود که در دنیای سیاه و سفید موجودند، که در آن فقدان دانش به مردم اجازه می دهد که حقیقت را در تمام جلوه های ساده و بی نظیرشان ببینند. من فکر می کنم که چرا مردم آن را تسکین می دهد: TKAM امتیاز، جشن، حتی، نظر کودک. دیگر کلاسیک YA - Huckleberry Finn؛ گیرنده در چاودار؛ چروک در زمان؛ روزی که هیچ خوک نمی میرد آیا شما وجود دارد، خدا؟ آن من، مارگارت؛ پل به Terabithia - شخصیت های برجسته ای هستند که اگر به طور جدی برای مبارزه با بزرگسالان تلاش نکنند، حداقل تلاش می کنند تا خودشان را به عنوان مردم پیدا کنند. در طول هر یک از این کتاب ها مبارزه فعال است تا جهان را درک کند تا جهان را به عنوان چیزی بزرگتر از خود تعریف کند، به عنوان چیزی که شخصیت اصلی می تواند بخشی از آن باشد. برای کشتن Mockingbird مبارزه برای تبدیل شدن به بخشی از جهان است - در آن، کودکان * جهان * هستند، و هر چیز دیگری فقط به همان اندازه که آنها بر آنها تاثیر می گذارد. هیچ مشکلی برای فهمیدن چیزها وجود ندارد، زیرا به نظر می رسد که آن را حس می کند؛ هیچ مشکلی وجود ندارد که بخشی از چیزی باشد، زیرا آنها قبلا بخشی از همه چیز هستند. هیچ حس بالندگی وجود ندارد - دنیای آنها تغییر می کند، اما آنها از بسیاری جهات بدون تغییر باقی می گذارند، و به همین دلیل، آن را به عنوان یک داستان برای من شکست می خورد. نکته ی کلیدی داستان عصر یخبندان - همان چیزی است که TKAM به طور کلی صورت حساب می شود - این است که شخصیت ها از سن یا حداقل به شکل خاصی بالغ می شوند و فقط اتفاق نمی افتد. همه مسائل موضوعی کنار گذاشته می شود، من فکر می کنم که نوشتن بسیار، ناهموار است، باید بگوییم؟ عمدتا اپیزودیک، نه به شدت سازگار، و عمدتا به عنوان شخصیت بدون ابعاد.

مشاهده لینک اصلی
]

مشاهده لینک اصلی
چرا وقتی میخواهم یک Mockingbird را به قتل برسانم، فورا با یک حافظه حساس به دیدار میروم: در خانه راه میروم، زمین را لکهدار میکنم، زیر پای من میچرخد. من بوی دود شومینه ها و فکر می کنم در مورد سیب گرم و باد جلب شده است و نفس من از من گرفته شده است و من کت خود را در برابر من تنگ تر و بلند سر من به آسمان، بدون ابر، فقط یک آبی خیره کننده است که به چشم های من آسیب می رساند، یکی دیگر از نفس عمیق و من این احساس را دارم که همه چیز خوب است. چرا؟ چرا این حافظه؟ منظورم این است که این اتفاق در آلاباما اتفاق می افتد و بیشتر در تابستان اتفاق می افتد، خوب است که یک صحنه آب و هوایی در هالووین وجود دارد، اما من هنوز هم به اندازه کافی شرمنده است که توپ را از یک میمون برنج جدا کنم. این باید موضوع مدرسه باشد، دخترم فقط خواندنش را تمام کرد، من را مجبور کرد آن را به دیگری برگرداند، دوباره به جهان اسکات بازگردد و وانمود کند که هشت ساله است و زندگی به سادگی امکان پذیر است. چگونه است؟ چگونه Scout زندگی می تواند ساده باشد؟ منظورم این است که او در جنوب زندگی می کند، در طول افسردگی، او باید با معلمان مدرسه نادان و شهروندان شهر مقابله کند، ایده های او درباره آنچه که درست است، چه چیزی باید از سوی دانش آموزانش به او خندید و فکر کردم دوران کودکی من خشن بود با این حال، او در این شهر خیالی زندگی می کند، منظورم این است که، به جز نژاد پرستی و همسایگان خزنده و تمام این واقعیت که شما آن را می دانید، جنوب (به من ببخشید ... سرزمینهای شمالی، منظورم این بود که ما جادوگران بودیم و به خوبی، تد باندی متولد شد!) اما این احساس بیگناهی کودکانه به این کتاب است که باعث می شود من به انسانیت باور داشته باشم، حتی در غم و اندوه شر . من در اینجا می گویم؟ من حدس می زنم که این خوب است مرا انتخاب کن. آنچه که من از این کتاب نیز دریافت می کنم این است که مسائل مربوط به پدرم را دارم. من Atticus Finch را با روش های غیر طبیعی مصرف میکنم. او پدر نهایی است او پاسخ مناسب برای هر موقعیتی را دارد. او شخصیت متعالی است. قلب من در هر جمله ای که به او اختصاص داده می شود ذوب می شود و من فقط در جریان صحنه دادگاه فرو ریختم. من خنده دار هستم؟ من مطمئن هستم من مردی بودم که تصور می کرد که اثر Budweiser از آثار هنری منشأ فرهنگ بود. این نوشیدنی یک بسته 6 صبحانه قهرمان بود. این کالج برای sissies بود. او می تواند بدون هیچ فکر، مراقبت و یا نگرانی به کسی که در اطرافش بود، یک بیگاری نژادی را بیرون بکشد. من حتی نمی توانم به بحث / رانت های 16 ساله من نسبت به 42 ساله او ... به عنوان یک مدل نقش. بنابراین، من از هارپر لی تشکر می کنم که به من Atticus داد. من می توانم با سیر خودم سر و صدا کنم و وانمود کنم که در نورش گریه می کند. من می توانم این نکته را یادآوری کنم که ممکن است یک انگشت کوچک باشد، اما این درست است، من تایید شده ام و همه چیز خوب است.

مشاهده لینک اصلی
6.0 ستاره من می دانم که من در معرض خطر جدی قرار می گیرم. فیلم در لحظه 11 ساله است و یک باشگاه به سمت سر کاپیتان واکنش نشان داده است، اما سگ نابینایی هنوز فکر می کند که باید آن را بگویم. «کشتن یک مکتب بیرد» یکی از بهترین هاست و مهمترین رمانهای آمریکایی که تا کنون نوشته شده اند. خوب، من این را گفتم، و صبر خواهم صبر کرد، در حالی که شما DUH ها و DER های خود را از راه بیرون می آورید و â € œnot shitâ € علائم خارج از آن برای بازرس هولمز. آویز، در حال حاضر با توجه به gruntload از بررسی / رتبه بندی این کتاب من می دانم که اولین فردی نیست که چانه اش را در مورد چگونگی شگفت انگیز آن بچرخاند. با این حال، من به عنوان یک آدمکشی آزار دهنده در انتهای یک جبهه پرسلن عظیم به این نتیجه می رسم که من واقعا عاشق این کتاب هستم. â € | (متاسفم برای گرفتن metanalogy وجود دارد در حال حاضر، اما من قول داده است هیچ مرجع poop برای بقیه بررسی) ... بنابراین اگر بررسی من می تواند چند نفر دیگر را به باشگاه فن آتیکس فنچ آورد، من خواهد شد فقط با خوشحالی فریاد میزنم در یک سطح، این کتاب یک داستان در مورد زندگی در شهر کوچک آلاباما در دوران رکود بزرگ است. این یک تکه تکه ای از گرما و سادگی نجات دهنده ی آن است که من فکر می کنم با بسیاری از خوانندگان با آن مخالف است. مطمئنا با من همکاری می کند و من فکر می کنم که توصیف رمان به معنای \"چارم\" است. علیرغم اینکه چگونه روایت روایت را تسهیل می کند، این کتاب هر دو به شدت و فریب آمیزی در بحث خود دربارۀ نژاد، تحمل و انطباقی انسان است. مهمتر از همه، این کتاب به ما نشان می دهد که شجاعت است که همه را در کوره بی عدالتی قرار دهد و می گوید: «امروز، احمق! نه بر روی ساعت من. »این درس است که من فکر می کنم که ما هرگز نمی توانیم بیش از حد به آن یادآوری کنیم. هنگامی که افراد بد افراد چیزهای بدی را به افراد خوب انجام می دهند، بقیه مردم ما نیاز به جمع آوری دارند و بدون توجه به اینکه چقدر ترسناک است، شمارش می شود. راحت تر گفتم که انجامش دادم، میدونم. اما حداقل این باید استانداردی باشد که ما تلاش می کنیم. Atticus Fitch مفهوم آن استاندارد است. او نقش الگویی برای پایان دادن به همه مدل های نقش است و آنچه مهم ترین است این است که او به عنوان یک فرد واقعی می آید. هیچ جان وین / جک بائر / کثیف هارو سواره نظام شارژ BSD machismo در مورد او وجود دارد. فقط یک تمایل مستقلی، غیر قابل انکار و بی ادبانه برای انجام هر کاری که او فکر می کند درست است. همانطور که آتلتیوس دختر خوانده آن را به خوبی می داند: زمانی بود که من فکر می کردم پدرم، که از اسلحه نفرت داشت و هرگز به جنگی نپیوسته بود، مردی باهوش تر بود که تا به حال زندگی می کرد.\nقبل از رفتن به چیزی کریستال بودم چون بخش مهمی از عشق من به این داستان بود. با وجود این کتاب قدرتمند و قدرتمند پیام اخلاقی اخلاقی، هرگز به صورت موقت یا سنگین دست نیافت. سخنرانی در اینجا نیست. تنها موعظه ای که ما در اختیار داریم نمونه ای از آتتیک فینچ و قدرت ساده و بی نظیر قدرت و آرامش آرام مرد است. حتی وقتی که دخترش در مورد نژادپرستی وحشتناکی که توسط اکثریت شهروندان در یک نقطه بحرانی در داستان نمایش داده می شود، توسط اتهام پاسخ می گیرد، اما اتهامات را با اعتماد به نفس پاسخ می دهد، اما بدون:Theyre مطمئنا مجاز به فکر کردن است، و شما حق دارند که به احترام کامل به نظرات خود ... اما قبل از اینکه بتوانم با افراد دیگر زندگی کنم، باید با خودم زندگی کنم. یکی از چیزهایی که قانون اکثریت را برآورده نمی کند، یک فرد وجدان است. @\nاین یک داستان ویژه است. اوه، و به عنوان جایزه بزرگ نیز این یک شادی مطلق برای خواندن است. فیلم پروانه لی به طور صاف و ملایم به عنوان طرف دیگر بالش است. این کتاب را بخوانید آن را با فرزندان خود بخوانید، آن را با همسر خود بخوانید، آن را با خودتان بخوانید، آن را با اظهار فریبکارانه که با آن کار می کنید یا در اطراف محله می بینید، بخوانید. فقط اطمینان حاصل کنید که آن را بخوانید. این یک کلاسی بی انتها و یکی از کتاب هایی است که من را \"تغییر زندگی\" در نظر می گیرم. \"6.0 ستاره. بالاترین توصیه های ممکن !!! BONUS QUOTE: این Scout صحبت کردن با Atticus پس از شناختن کسی که او قبلا می ترسید از: â € œâ € ~ هنگامی که آنها در نهایت او را دیدم، چرا او تا به حال هر یک از اون چیزها . . . آتیوس، او واقعا عالی بود. . . دستان خود را زیر چانه خود قرار دادم، پوشش را برداشتم، آن را در اطرافم گذاشتم. â € ~ بسیاری از مردم، Scout، هنگامی که شما در نهایت آنها را ببینید. \"او روشن شد و به اتاق Jem رفت. او تمام شب خواهد بود و او آنجا خواهد بود زمانی که جیم در صبح بیدار شد. »(تأکید اضافه شده است)

مشاهده لینک اصلی
همانطور که کلاسیک بی انتها را به پایان رساندم تا یک Mockingbird را بکشم، به خودم فکر کردم که چطور می توانم به بررسی اضافه کنم که 2 میلیون و یا خیلی خوب خوانده ای که بازرسان قبلا ذکر نکرده اند. من همچنان به خودم فکر کردم که چه چیزی رمان را دوست داشت و تصمیم گرفت بر روی یک ویژگی شخصیت تمرکز کند: شجاعت. من Mockingbird را در کلاس نهم انگلیسی خواندم و بهترین مقاله را در کلاس متمرکز بر شجاعت به یاد دارم. در حال حاضر تمام این سالها بعد، من می بینم که چگونه شجاعت یک موضوع در طول کتاب است. هارپر لی به عنوان بسیاری از شخصیت های اصلی در کتاب، با شخصیت های اصلی، شجاع است. در دهه 1930، مایکومب روستایی، مردم آلاباما عملا در زندگی خود قرار داشتند. با این حال، زمانی که پرونده دادگاه تهدید به خرابکاری این حادثه شد، سیستم دادگاه می دانست که تنها یک نفر شجاعت وکیل مدافع دارد: Atticus Finch. با وجود شانس شایسته ای برای برنده شدن، آتتیک متوجه شد که او هیچ شانسی ندارد؛ زیرا هیئت منصفه هرگز به نفع یک مرد سیاه پوست بدون در نظر گرفتن شرایط، به نفع خود نیست. نگه داشتن ارزش های مشابه در دادگاه و خانه، او به فرزندان خود جم و اسکات گفت: سر خود را نگه دارید تا روزهای سخت تر پیش برود؛ بنابراین، او در کودکانش حس شجاعت را به وجود آورد. از زمانی که آنها در این کتاب نیز جوان بودند، شجاعت کودکان را می بینیم. جیم، اسکات و دوست پسر تابستان دیل شجاعت رفتن به خانه رادلی را داشتند و سعی داشتند بو را بیرون بیاورند حتی اگر همه بچه های دیگر گفته اند که خانه مورد تجاوز قرار گرفته است. سپس اسکات در مدرسه شجاعت داشت تا برای همکلاسی هایش چسبیده و سرش را بالا نگه دارد چون همان همکلاسی های او را به دلیل دخالت پدرانش در پرونده دادگاه محکوم کردند. من همچنین می گویم که او شجاع بود که مانند یک مرد خوش تیپ لباس بپوشد، وقتی که شهرداری شهر تصریح کرد که او مانند یک خانم رفتار می کند. علاوه بر این ما شجاعت در تام روبینسون، متهم، که به احتمال زیاد ناخودآگاه متوجه می شود که او نمی تواند به دلیل رنگ پوست او برنده شود، شجاعت می بیند. ما شجاعت آقای دلفوس ریموند را می بینیم که با غریبه ها زندگی می کند حتی اگر سفید باشد. ما شجاعت خانم DuBose را در مبارزه با بیماری خود و حتی از شخصیت های کمتری مانند Reverend Sykes می بینیم که اجازه می دهد بچه های سفید پوست در بالکن رنگی و عمه الکساندرا برای حمایت از برادرش بنشینند، هرچند که بقیه خانواده فینچ، . و البته بعد از آن، شجاعت خود را از Boo Radley می بینیم. من اعتقاد دارم که شجاعت نمایش داده شده توسط همه این شخصیت ها ساخته شده است شهر Maycomb، آلاباما آزمون زمان ایستاده و باقی مانده کلاسیک بی انتها است که آن است. اکثر مردم می توانند به کسانی که شجاعت دارند به آنچه که فکر می کنند درست باشد و یا با آنها سخت تر از آنها مبارزه کنند، مرتبط باشند. این ویژگی شخصیت Scout، Jem، Atticus و شرکت به میلیون ها نفر رسیده است. من احتمالا نمی خوام برای کشتن یک Mockingbird اگر آن را انتخاب نشده بود در یک گروه کتاب خوبreading من در من خوانده ام خوشحالم که من تصمیم گرفتم برای شرکت، بنابراین من می توانم در نهایت کلاسیک با چشم بزرگسالان را خواندن و ببینید که چه چیزی ساخته شده است این کتاب محبوب به میلیون ها آمریکایی برای سال های گذشته و امیدوارم سال های آینده نیز هست.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب کشتن مرغ مینا


 کتاب مگره و مردمان محترم
 کتاب در آبادی
 کتاب Pale Fire
 کتاب کودکی لیوورس
 کتاب دفاع از مارکس
 کتاب خواب در حکومت توتالیتر